امروز صبح بعد از خوردن صبحانه هنگام قدم زدن در خیابان باز هم از کنار آن قبر مرمرین داخل پیاده رو گذشتم. صاحب قبر را نمیشناسم اما حالا پس از سالها، هم اسمش را میدانم و هم فامیلیاش. همچنین روز و ماهِ وفات و تولدش را. تاریخ مرگ این مرد چهل و پنج ساله دقیقاً دو روز بعد از تولدش است یعنی ماه فوریه. احتمالاً بهخاطر تصادف با دوچرخه و یا موتورسیکلت جانش را از دست داده و یا ممکن است شبی در اثر یک بیاحتیاطی زیر ماشین رفته باشد.
بیشتر شبیه هذیان بود. واقعا پراکنده. نثر گیرایی داشت اما موضوع نداشت. یک زن تنها در مرز ۵۰ سالگی و دلواپسیهای درهم و برهمش.
وقت تلف کن بود.
غلط تایپی هم داشت: پرتقال که نوشته بود پرتغال!