ماریو روزها و سر کار، کارمندی وظیفهشناس است که با جدیت کار میکند. اما بهمحض اینکه از در آپارتمانش میگذرد و پا به درون خانه میگذارد، به معشوق پرشور بلانکا تبدیل میشود. بلانکا؛ همسری زیبا و ناشناخته که او را از آستانهی بحران فروپاشی شخصیتی نجات داده است. ماریو به عشق بلانکا، سوشی و کارپاچیو میخورد، فیلمهای تجربی را میبیند و به نشانهی تایید سر تکان میدهد، با حوصله در گفتگوهای طولانی با دوستان آوانگارد بلانکا شرکت میکند و انزجار خود را از نمایشگاههای هنری پنهان میکند.