امروزه سخن گفتن از نقش یا جایگاه تاریخ، به مثابه یک رشته علمی یا مجموعهای از آگاهیها درباره گذشته بشری، در سایر عرصههای علوم اجتماعی امری تقریباً بدیهی بهشمار میآید. اکثر پژوهشگران و دانشمندان علوم اجتماعی دستکم تاریخ را منبعی برای شناسایی قانونمندیها و قواعد تکرارپذیر حاکم بر کنشهای بشری در نظر میگیرند، اگر چه برخی نیز نقش تکوینی برای روایتهای تاریخی در علوم اجتماعی قائلاند. بااینوجود بحث مکتوب اندکی درباره رابطه تاریخ و امنیت ملی در عرصههای آکادمیک مشاهده میشود؛ بهگونهای که میتوان گفت نگاه از منظر یک تاریخپژوه یا مورخ به امنیت ملی از منظرههای نادر در مطالعات راهبردی است. ازاینرو نوشتار حاضر بهدنبال آن است تا نقش و جایگاه تاریخ را، چه به مثابه یک رشته علمی و چه به مثابه نوعی رویکرد، در امنیت ملی بازشناسی کند.
این نوشتار در سه بخش سازماندهی شده است. بخش اول به تعریف امنیت ملی میپردازد بخش دوم و سوم به چیستی تاریخ و کارکردهای آن اشاره میکند. بخش چهارم ارتباط تاریخ و امنیت ملی را براساس استدلالهای بخشهای پیشین تبیین میکند و بخش نهایی نیز چارچوبی راهبردی برای نگاه تاریخی به امنیت ارائه مینماید.
-قسمتی از متن کتاب-