روایت واقعی از جانبازی که در رشتۀ وزنهبرداری قهرمان جهان شده
نویسنده برای پی بردن به حقیقت واقعی شخصیت و قهرمان اصلی داستان و دیدار خانوادهاش، مصاحبه و دریافت مدارک و یادداشتهای بازمانده از جوانی به نام اسماعیل اعلمی راهی تبریز میشود و سعی میکند افرادی را بیابد که بتوانند در تکمیل داستان کمکش کنند. اسماعیل، ققنوسی بود که از خاکستر خودش برخاسته و کمتر ردی از خود بهجای گذاشته است.