امام در بخشهای مهمی از منشور روحانیت، به دستهای از روحانیون اشاره میکند که پیش از انقلاب، ورود به سیاست و مبارزه با شاه را جایز نمیدانستند، اما پس از انقلاب، با مخالفان انقلاب در کودتا و براندازی همراه شدند. امام از آنان با نام «مقدسمآبان روحانینما» و «وابسته» یاد میکند که پس از انقلاب رسوا شدند:
در ۱۵خرداد۱۳۴۲ مقابله با گلولۀ تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان مینمود. بلکه علاوه بر آن، از داخل جبهۀ خودی، گلولۀ حیله و مقدسمآبی و تحجر بود؛ گلولۀ زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزاربار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را میسوخت و میدرید. در آن زمان روزی نبود که حادثهای نباشد، ایادی پنهان و آشکار آمریکا و شاه به شایعات و تهمتها متوسل شدند حتی نسبت تارکالصلوه و کمونیست و عامل انگلیس به افرادی که هدایت مبارزه را بهعهده داشتند، میدادند. واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون میگریست که چگونه آمریکا و نوکرش پهلوی میخواهند ریشۀ دیانت و اسلام را برکنند و عدهای روحانی مقدسنمای ناآگاه یا بازیخورده و عدهای وابسته که چهرۀشان بعد از پیروزی روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار مینمودند.
-قسمتی از متن کتاب-