صدسال از انقلاب مشروطیت میگذرد. دهها، صدها و هزاران کتاب، مقاله و حرف و حدیث دربارة پیدایی، برپایی و آثار حکومت مشروطه در ایران نوشته و گفته شده است. سخنان تکراری و متفاوت گذشته را بازهم از زبان و قلم افرادی که زندهاند و پس از این خواهند آمد، شنیدهایم و خواهیم شنید: ۱. مشروطه نه به خواست و ارادة ملت ایران بود که آن را دیگرانی چون انگلیس، روس و دیگر قدرتمدارانی که منافع و درآمدشان در گرو قانونمداری حکومت ایران بود به ایرانیان القاء کردند. ۲. رویدادهای مهمی که در واکنش به مقررات سفت و سخت ادارة گمرکات ایران حاکم بود، و منجر به برپایی تظاهرات بزرگ در شهرهایی چون تبریز، تهران، اصفهان، شیراز و... طی سالهای ۱۳۱۷ ه. ق./ ۱۹۰۰ میلادی و پس از آن به خاطر جنگ میان روسیه و ژاپن و کسرِ درآمد حاصله در دادوستد با روسیه، شریک تجاری ایران، به وجود آمد؛ مخصوصاً هنگامیکه علاءالدوله، فرماندار تهران دستور داد دو تن از تجار خوشنام و بیگناه بازار را در تاریخ ۱۴ شوال ۱۳۲۳ قمری / ۱۹۰۷ میلادی به خاطر بالا بردن نرخ شکر فلک کنند، درواقع بهانهای جهت مقاومت علنی به دست مخالفان داد و زمینة مساعدی برای برپایی بلوای مشروطهخواهی به وجود آورد. ۳. گروهی دیگر بر این پندارند که حکومت مشروطة ایرانی به شیر بییال و دم و اشکمی میماند که در پیدایی، برپایی و تداوم آن هیچ قاعده و قانون حسابشدهای قابلتصور نبوده و نیست. کتاب حاضر که توسط استاد علی سربندی به قلم تحریر در آمده، تحلیلی دقیق و تاریخی است از نقش ناپیدای زنان در انقلاب مشروطه ایران