چگونه هوش مصنوعی آینده انسان را تعیین میکند؟
هزاران سال است که زندگی بر روی زمین در حال پیشرفت و تکامل است، اما این دنیا پس از میلیونها سال به واسطه انسان بیدار شده است. در واقع، هستی به واسطه آگاهی انسان منظری متفاوت به خود گرفته است.
ما انسانها به عنوان ذرات هوشیار این دنیا، با کمک ابزارهای پیشرفته به کهکشانها نگاه کردیم و بارها و بارها به این نتیجه رسیدهایم که دنیا بزرگتر از آن چیزی است که تصور میکردیم. هرچند ما به عنوان موجودات خودآگاه در بسیاری از مسائل با هم اختلاف نظر داریم، اما همهی ما با این مفهوم که دنیا بسیار زیبا و حیرت انگیز است، موافق هستیم. در واقع هیچ موجودی بهتر از انسان نمیتواند این مسئله، یعنی زیبایی هستی را درک کند؛ چرا که زیبایی دنیا در نگاه بیننده است، نه در قوانین فیزیک.
پیش از آنکه دنیا بیدار شود، هیچگونه زیبایی وجود نداشت؛ به عبارتی زیبایی هستی قابل درک نبود. با پیدایش انسان همه چیز تغییر کرد و این موضوع، اهمیت بیداری کیهانی ما را بیشتر میکند. پیدایش انسان، عالم هستی را از جهانی بیذهن و بدون آگاهی به زیستبومی زنده تبدیل کرده است که در جستجوی زیبایی، هدف و معنا است؛ اما این بیداری چگونه اتفاق افتاد؟ این بیداری یک اتفاق واحد نبود، بلکه صرفاً مرحلهای از یک تکامل بیوقفه بود که ۸/۱۳ میلیارد سال طول کشید. فرایند تکامل، دنیای ما را پیچیدهتر و جذابتر از هر زمان دیگری کرد و همچنان با شتابی فراوان به کار خود ادامه میدهد.
ما هنوز نمیدانیم که ما انسانها تنها موجودات یا نخستین موجوداتی هستیم که به ستارههای آسمان خیره میشویم یا موجودات دیگری نیز همانند ما در سیارههای دیگر وجود دارند؟ با این وجود، ما بیش از هر موجود دیگری این دنیا را میشناسیم و میدانیم که قابلیتهای آن بسیار بیشتر از وضعیت فعلی است. شاید تصمیماتی که در طول زندگی در سیاره کوچکمان میگیریم، آینده این دنیا را تغییر دهد.
مکس تگمارک نویسندهی کتاب «زندگی ۳.۰ » اینگونه تصور میکند که ما در حال حرکت به سمت مرحله تکامل پایانی، یعنی مرحله ۳.۰ زندگی هستیم. در این دورهی فرضی از حیات بشریت، فناوری از یک موجودیت مستقل برخوردار خواهد بود؛ چون خودش سختافزار و نرمافزار خود را طراحی میکند. این مسئله برای حیات انسان پیامدهای بسیار زیادی به دنبال خواهد داشت. چنین زندگی هوشمندی هنوز در روی زمین وجود ندارد؛ با این حال ما با ظهور یک هوش غیرزیستی مواجه هستیم که معمولاً آن را با نام هوش مصنوعی (AI) میشناسیم.
در سال ۱۹۶۵، ریاضیدان بریتانیایی ایروینگ گود در مورد آیندهی هوش مصنوعی ابراز نگرانی کرد و گفت: «بیایید یک ماشین ابرهوشمند را اینگونه تعریف کنیم: ماشینی که میتواند از فعالیتهای فکری همهی انسانهای روی زمین، هر چقدر هم که باهوش باشند بهتر عمل کند. یکی از این فعالیتهای فکری، طراحی ماشینهای هوشمند است؛ پس یک ماشین ابرهوشمند میتواند ماشینهای هوشمندتری طراحی کند. در چنین شرایطی به جایی میرسیم که هوش ماشینها از هوش انسان سبقت خواهد گرفت. در نتیجه، اولین ماشین ابرهوشمند آخرین اختراعی است که بشر باید انجام دهد؛ با این شرط که آن ماشین به اندازه کافی مطیع باشد و بتوانیم آن را تحت کنترل خود درآوریم.»
بعد از گذشت چند میلیارد سال تکامل کیهانی، این روزها زندگی بر روی زمین با شتاب زیادی در حال پیشرفت است. بسیاری از محققان هوش مصنوعی پیشبینی میکنند که انسان در قرن حاضر به کمک پیشرفتهای هوش مصنوعی به یک ماشین ابرهوشمند دست پیدا خواهد کرد. این اتفاق ممکن است در طول زندگی ما رقم بخورد، اما بعد از آن چه اتفاقی خواهد افتاد و چه پیامدهایی در انتظارمان خواهد بود؟
در خلاصه کتاب «زندگی ۳.۰ » نوشته مکس تگمارک شما را به سفری میبریم که در آن با وضعیتهای احتمالی زندگی بشر در آینده آشنا میشوید. همچنین میآموزید که هوش مصنوعی دقیقاً به چه روشی ساخته میشود و چه تفاوتی با هوش انسان دارد. در طول این مسیر شما با برخی از بزرگترین پرسشهای فلسفی که با معنای انسان بودن در ارتباط است، آشنا خواهید شد.