کلوئه بنجامین در رمانش ما را به یک زمان خیلی دور نمیبرد. ما را میبرد به سال ۱۹۶۹ و به یکی از محلههای دلگیر لوورایست ساید نیویورک که در یکی از آپارتمانهایش یک روانی زندگی میکرد که مدعی بود میتواند زمان مرگ افراد را پیشبینی کند! این ادعا آنقدر جالب و هیجانانگیز بود که چهار فرزند خانواده گُلد پولهایشان را جمع میکنند و خود را به این آپارتمان میرسانند تا از زمان مرگ خودشان و اطرافیانشان باخبر شوند.
کلوئه بنجامین نویسنده جوان آمریکایی است که تا کنون دو رمان از او منتشر شده و رمان او با نام «اگر میدانستی تا کی زنده هستی…» در فهرست پرفروشهای ۲۰۱۸ نیویورک تایمز قرار گرفته بود. البته واشنگتن پست، اینترتینمنت ویکلی و رادیو نشنال پابلیک نیز این رمان را از بهترینهای ۲۰۱۸ معرفی کرده بودند.
مهسا ملکمرزبان از سالها پیش، به غیر از فعالیت در رادیو و تلویزیون، کتابهای متعددی ترجمه کرده است. «قلبی به این سپیدی»، «شیفتگیها»، «سانست پارک» و مجموعه داستان «خردهروایتهای بیزن و شوهری» از آثار مشهور ملکمرزبان است که مخاطبان زیادی داشت. کتاب «اگر میدانستی تا کی زنده هستی…» که با ترجمه مهسا ملکمرزبان توسط انتشارات کتاب کوچه منتشر شده، با استقبال زیادی مواجه شده است و کمتر از ۶ ماه چندین بار تجدید چاپ شده است.
او درباره موضوع و درونمایهی این اثر میگوید: «موضوع این کتاب بیش از آنکه درباره مرگ باشد، درباره مرگآگاهی است. هشدار و تلنگری برای طرح این سوال از خود که اگر میدانستیم کی میمیریم، از فرصت زندگی چگونه استفاده میکردیم. همانطور که تاکید نویسنده بر بهرهگیری از فرصتهای درست و مشخص کردن اولویتهای حقیقی زندگی در فرصتی نامعلوم به نام عمر است.»
این رمان در واقع داستانی است درباره چگونه زیستن، چگونه مردن و چگونه بهره گرفتن از فرصت عمر و زندگی است.
الهام پاوهنژاد بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون است. او فعالیت حرفهای خود را با بازی در تئاتر آغاز کرد و سپس با بازی در سریال «همسران» محبوبیت و شهرت بیشتری یافت. از دیگر سریالهای او میتوان به «گارد ساحلی»، «ترانه مادری»، «گاو صندوق»، «هفت سنگ» و... اشاره کرد.
اکنون کتاب «اگر میدانستی تا کی زنده هستی…» ترجمه مهسا ملکمرزبان با صدای الهام پاوهنژاد در نوینکتاب شنیداری شده است.
- در بخشی از این رمان میشنویم: «لوک از او سوال کرد: از زندگیت چی میخوای؟ و اگر واریا میخواست صادقانه جواب دهد میگفت میخوام برگردم از اول شروع کنم. به خود سیزدهسالهاش میگفت به دیدن آن زن نرود. به خود بیستسالهاش میگفت سیمون را پیدا کند و ببخشد. به خودش میگفت از کلارا مراقبت کند، دنبال رابطههای درست بگردد، قبل از این که پرستار، بچه را از آغوشش بیرون بکشد، میگفت دست نگه دارد. به خودش میگفت تو میمیری، تو میمیری، همه میمیرند. به خودش میگفت به بوی موهای کلارا توجه کن. خودت را به آغوش دنیل بسپار که خم میشود تا بغلت کند… به خودش میگفت چیزی که از ته دل میخواهد این نیست که تا ابد زنده بماند، این است که دیگر نگران چیزی نباشد.»
- کتاب صوتی «اگر میدانستی تا کی زنده هستی…» از چهار بخش اصلی تشکیل شده است:
* بخش یک: برقص بچه ۱۹۸۲- ۱۹۷۸
* بخش دوم: پروتئوس ۱۹۹۱- ۱۹۸۲
* بخش سوم: بازجویی ۲۰۰۶- ۱۹۹۱
* بخش چهارم: جای زندگی ۲۰۱۰- ۲۰۰۶.