قصهها نقش مهمی در زندگی بچهها ایفا میکنند چون ارتباط تنگاتنگ و بیواسطهای بین قصهگو و کودک ایجاد میشود و کودک را به پرسش وا میدارد. این داستان درباره الفی، دزدی است که عاشق کورن فلکس، تخم مرغ و سه تا خوراکی دیگر است. او همیشه برای صبحانه همینها را میخورد اما امروز یکی خواسته سربه سر الفی بگذارد. الفی گرسنه است و به دنبال چیزی برای خوردن میگردد اما چیزی در کابینت پیدا نمیکند. او وقتی در خانه را باز میکند، میبیند کلی کورن فلکس از در خانه او روی زمین ریختهاند و ردی از کورن فلکس روی زمین به جا مانده. آیا کسی کورن فلکسهای او را دزدیده است؟ آیا کسی جرئت کرده از الفی چیزی بدزدد؟ برای این که بفهمید الفی چه خوراکیهای دیگری دوست دارد و چه کسی خواسته او را اذیت کند، باید این داستان را بخوانید، شاید رد دزد خوراکیهای الفی را پیدا کنید.