از آن جـا کـه بشریت در نهـاد خویـش همـواره خواسـتار عدالـت اسـت، منفورتریـن و مکروه تریـن چیزهـا نـزد او ظلـم و بـی عدالتـی بــوده و می باشــد. هـر جـا نامـی از ظلـم و سـتم بـه میـان آمـده بـی درنـگ ذهـن آدمـی متوجـه وسـیل های بـرای رفـع و فرونشـاندن آن شـده اسـت؛ قدرتـی مـا فـوق آن ظلـم کـه بـه میـان آیـد و دفـع سـتم کنـد. در پـی قـرون پیاپـی و سـالیان دراز، ظلـم سـتیزان و راسـت قامتانـی بـزرگ پـا بـه عرصـه وجـود نهاده انـد و هرکـدام بـا همـت سـرگ و عـزم پولادیـن خـود خدمـات ارزشمنـدی را بـه نـوع بـر ارزانـی داشـته و گوشـه ای از عدالـت خداپسـندانه را بـه فعلیـت رسـانده اند؛ امـا افسـوس کـه عمـر حکومت هایشـان کوتـاه و در برابرشـان دغـل کاران و منافقـان بسـیار بوده انـد. از ایـن روسـت کـه ظلـم و جـور تاکنـون باقـی اسـت امـا نـه بـرای همیشـه؛ چـرا کـه آفریـدگار عاملیـان وعـده داده اسـت تـا جهـان را پـر از یکرنگـی و زیبایـی کنـد در همـان دوران کـه زشـتی و پلشـتی آن را در خـود فـرو بـرده اسـت. و ایـن همـه نیازمنـد قدرتـی عظیـم اسـت و موجـودی بـا عظمـت.