احساسات چیزی است که شخصیت فرد را می سازد و رفتارهای او را تعریف می کند؛ این حداقل چیزی است که روانشناسان می گویند. اما آیا کاملا درست است؟ نظریه من در مورد احساسات این است که قبل از اینکه بتوانیم آنها را کنترل کنیم یا حتی با آنها کنار بیاییم، باید بتوانیم آنها را درک کنیم. هنگامی که احساساتی می شویم، ممکن است بر اساس تمایلات تکانشی خود عمل کنیم که منجر به رفتار غیرمنطقی می شود. برخی از احساساتی که می توانیم تجربه کنیم غم، خشم، شادی و ترس است.
تمامی احساسات از دو اصل سرچشمه می گیرند که به چهار فرع تقسیم می شوند. دو احساس اصلی که سایر احساسات ما حول آن می چرخند عشق و ترس هستند. هنگامی که این دو احساس از تعادل خارج می شوند یا کنترل یکی از آنها برای شما دشوار است، همه چیز می تواند نامتعادل شود. قبل از اینکه بتوانید به مسیر خود بازگردید، بهتر است سعی کنید هر نوع احساس فردی را درک کنید و از آنچه در ذهن (افکار) و در بدن (علائم جسمانی) در حال رخ دادن است آگاه باشید.توانایی کنترل و درک احساسات نیاز به هوش عاطفی بالایی دارد که به عنوان هوش هیجانی شناخته می شود. با داشتن هوش هیجانی، کمتر مطابق انگیزه هایتان عمل می کنید. هوش عاطفی، توانایی آگاهی از احساسات و کنترل آنها و در عین حال تمایل به درک احساسات اطرافیان است.
این کتاب به شما کمک می کند تا هوش هیجان خود را در قالبی آسان توسعه دهید تا بتوانید به احساساتتان نگاه کنید، آنها را تعریف کنید، درک کنیدکه چرا آنها لازم هستند و چگونه باید آنها را کنترل کرد. توانایی کنترل و کنار آمدن با احساسات، مهارتی قدرتمند و دست یافتنی است که باعث موفقیت و شادی می شود.