سکانس اول: روز- دشت
با وضوح تدریجی تصویر، سم های با صلابت اسبی در حال تاخت. پرههای بینی اسب و بخاری که از آن در اثر دم و باز دم بیرون میآید. یالهای سپید و دراز اسب با برخورد باد تکان میخورد و با هر حرکت اسب به عقب پرتاب میشود. افسار اسب بر دستان مردانهای که سوار بر اسب است جا گرفته و هر از گاهی یالها به وزش باد به نوازش آنها میل میکنند. اسب از چشم اندازهای عجیبی گذر میکند. به تاخت.
گرد و خاکی در چهار نعل تازی اسب به آسمان بلند شده است.
-قسمتی از متن کتاب-