من معتقدم در نبرد میان سلاح و اندیشه، پیروزی سرانجام از آن اندیشه خواهد بود.
معتقدم کشتن اندیشه تنها به این دلیل که نامرئی، واگیردار و بادپاست دشوار است.
معتقدم شما میتوانید اندیشههای خود را مقابل اندیشههایی که دوستشان ندارید بگذارید.
معتقدم باید بتوانید آزادانه بحث کنید، توضیح دهید، شفافسازی کنید، مناظره کنید، برنجانید، توهین کنید، عصبانی شوید، ریشخند کنید، آواز بخوانید، به نمایش درآورید و انکار کنید.
معتقدم با سوزاندن، کشتن، منفجر کردن و خُرد کردن سر انسانها و با غرق کردن و در هم کوبیدنشان نمیتوانید اندیشههایی را که دوست ندارید از سرشان بیرون کنید. اندیشه، مثل علف هرز، از جایی که انتظارش را ندارید سر میزند و مهار کردنش به همان اندازۀ مهار کردن علف هرز دشوار است.
معتقدم سرکوب اندیشه آن را منتشر میکند.
معتقدم انسانها، کتابها و نشریات ظرفهای اندیشهاند، ولی سوزاندن انسانهای صاحب اندیشه به همان اندازۀ بمباران کردن بایگانی نشریات عبث و بیفایده است.
معتقدم شما کاملاً حق دارید اعتقادات خود را پاک و مقدس بدانید، همانگونه که من حق دارم سخن را مقدس بدانم و تکذیب کردن را، اظهارنظرکردن را، بحث کردن را و بیان کردن را.
معتقدم شما کاملاً حق دارید اندیشههای مرا نفرتانگیز، احمقانه، مزخرف و یا خطرناک بدانید و همچنین حق دارید نظر خود را به زبان آورده و نشر دهید و در آن صورت من حق ندارم برای آنکه اندیشههایتان را تهدیدآمیز یا توهینآمیز یا نفرتانگیز مییابم شما را بکشم، یا قلم پایتان را خرد کنم، یا ناکارتان کنم و یا آزادی و اموالتان را سلب کنم.
شاید فکر میکنید برخی از افکارم فاسدند، اینطور نیست؟
من معتقدم در نبرد میان سلاح و اندیشه، سرانجام اندیشه پیروز میشود، زیرا اندیشه نامرئیست، درنگ میکند و گاهی وقتها درست است.