هام میهمان تازه ی جنگل است، هیچکس نمیداند هام اصلا چه موجودی است؟ گرگی با پشمهای فرفری یا یک برهی وحشی؟
از روی سر هام دوتا کاکُل بیرون زده بود. مادرش می گفت این ها دندانهای نیشِ هام هستند که به اشتباه روی سرش درآمده اند. اما هیچ کس نمی دانست با این موجود عجیب چه طور باید رفتار کند؟ هام یک دنیا سوال دارد، یکی از سوالهایش هم این است که اصالً او چه جور موجودی است؟