الی به مین میرود تا تابستان را کنار خاله و دخترخاله ی چهار سالهاش، اما سپری کند. همه چیز به نظر درست می رسد تا اینکه سروکله ی دختری بداخلاق به نام سیسی پیدا می شود. سیسی با رفتار زننده اش، تاثیر بدی روی امای کوچک دارد. از همه عجیب تر آنکه دائماً درمورد دختری به نام ترسا حرف می زند که به طرز عجیبی غرق شده و جسدش هیچ وقت پیدا نشده است. آن هم دقیقاً در دوران کودکی مادر و خاله ی الی. الی کمکم پی می برد که چرا سیسی به این اندازه عصبانی و بداخلاق است. همچنین می فهمد که این داستان، صرفاً داستانی نیست که سیسی برای ترساندن آن ها گفته باشد...