دروغ یک امکان است. در این چشم انداز، دروغگو می تواند دروغ را به مثابه واقعیتی که به آینده موکول شده است تلقی کند.
نتایج آن، واقعیت دارند چون وقتی دیگران خبردار می شوند جوری رفتار می کنند که انگار واقعیت دارد. دروغگو به چشم ها و حرکت های آنها خیره می شود و خیال خود را تحقق یافته می بیند. این لذت به همهٔ خیالات می ارزد. فضای رمان و موقعیت انسان امروز که در جهان سرمایه داری سردرگم شده است، حتی با جامعه ای مثل جامعهٔ ما که جزء کشورهای جهان سوم طبقه بندی میشود بی شباهت نیست. انسان و ساده ترین نیازهای انسانی درگیر و دار کار و سلسله مراتب رشد حرفه ای فراموش شده است و به ضرب بخش نامه ها و فرامین نمی توان صمیمیت و روح زندگی را به آن افزود و انگار حلقهٔ گم شدهٔ روابط امروز، همین صمیمت است که باید برای جای خالی اش فکری کرد.
من نسخه چاپی این کتاب رو خوندم. کتابش اصلا فمنیستی نیست بلکه یه جور روزانه یک زن هست. در واقع همه چیز با یک دروغ شروع میشه و مجبور به دروغهای دیگه میشه.
کتاب قشنگیه و ترجمه خوبی داره