من افسوس یک افسانهام
رنگ خیالپرور
بال یک پروانهام
فریاد اشکی بر چهرۀ بهارانم
نفیر سربریدۀ نی
در نفس نیستانم
طناب سبز
در ذکر اناالحق سربهدارانم
سجدۀ درویش بهخاکافتادهام
زلف درهمتنیدۀ مشکین شبم
که بر شانۀ زمان سرنهادهام
سرود غمبار سیروانم
ترانۀ هدهد سحرگاهانم
آهِ نفرینشدۀ شب پاییزم
گرچه از نشاط لبریزم
نازکتر از خیالم من
میراث نسل سیاوشم
نترسم ز آتش
برگ سبز نهالم
نمیلرزم از باد
گرچه چون حریرم من
همغربت بغض شبم
من شعرم
سراسر شورم
موج احساسم
تاریخ پیر منم
آتش نوروز منم
اصل حقیقت منم
هفتاختر عرش اعلایم
دستِ از خاک برآمدۀ یوتابم
مادرم من
شور یک دریا
رکن سریرم من
من یک زنم یک مادرم
من باورم باورم من
سقف دنیا منم من من...