صادق هدایت در جوانی گیاهخوار شد و کتابی در فوائد گیاهخواری نیز نوشت. او تا پایان عمر گیاهخوار باقیماند. بزرگ علوی در این باره مینویسد: «یک بار دیدم که در کافه لالهزار یک نان گوشتی را که به زبان روسی بولکی میگفتند، به این قصد که لای آن شیرینی است، گاز زد و ناگهان چشمهایش سرخ شد، عرق به پیشانیاش نشست و داشت قی میکرد که دستمالی از جیبش بیرون آورد و لقمه نجویده را در آن تف کرد.»
او همواره از خوردن گوشت پرهیز می کرد و در پاسخ درخواست دوستانش مبنی بر استفاده از گوشت می گفت: من این لاشه ها و مردارهای رو به متلاشی شدن را نمی خورم.
این کتاب به برهان های گیاه خواران می پردازد.از دلایل اخلاقی گیاه خواری (به چالش کشیدن مفهوم خرد با دیدگاهی که دکارت آن را ویژه ی آدمیزاد می داند) گرفته تا گفتگوهایی درباره ی فیزیولوژی بدن آدمیزاد (که بنا به برهان های این کتاب با گیاه خواری سازگار است).همچنین این کتاب به بررسی صنعت بیرحمانه تولید گوشت و نکات ظریفی از آن می پردازد که مردم چندان درباره ی آن ها نمی اندیشند.دراین کتاب صادق هدایت نقل قول هایی ازبزرگان گیاه خوار را نیز گردهم آورده است که خواندن آن ها خالی از لطف نیست.