درباره نگاهی به الگوهای سیاست خارجی قدرتهای خاورمیانه
سیاست خارجی را می توان مجموعه اقداماتی در نظر گرفت که دولت ها، در ورای مرزهای خویش به منظور پیشبرد اهداف در رابطه با بازیگران حکومتی و غیر حکومتی به عمل می آورند به علت اینکه بقا و حیات ملت ها و کشورها به سیاست خارجی وابسته است، می توان آن را مهمترین وجه زندگی اجتماعی –سیاسی دولت ها محسوب نمود.سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر استقلال طلبی نشات گرفته از آرمان های انقلاب و همچنین تاثیرپذیری از مکتب شیعه و با تفکر صدور انقلاب و ایفای نقش رهبری جهان اسلام و برعهده گرفتن رسالتی فرامرزی و تعقیب اهداف فراملی بوده،الگوی رفتاری جمهور ی اسلامی ایران بر اساس خویشتن داری و حفظ توازن قدرت در خاورمیانه قابل بررسی است.در واقع ایران در جهت اعمال و حفظ موازنه گام برمی دارد در حالی که عربستان سعودی به دلیل ساختار غیردموکراتیک و ضعف های حاکمیتی بدنبال تداوم بقا، حفظ و تثبیت حاکمیت رژیم آل سعود و مصون ماندن از تاثیرات تحولات جنبش آفرین یا هر نوع مخاطره برای بقای رژیم حاکم از طریق «اتحاد با قدرت های بزرگ بوده» راهبردی تهاجمی در منطقه اتخاذ نموده است.این کشور در گذشته به داشتن سیاست خارجی محافظه کارانه وتا حدی میانه رو مشهور بوده است،اما بعد از تحولات اخیر منطقه،سیاست خارجی تهاجمی در پیش گرفته است؛این سیاست خارجی تهاجمی برای حفظ امنیت رژیم این کشور است،زیرا آنها با توجه به امواج جدید خیزش های مردمی در منطقه و چالش های خود،چاره ای نمی بینند جز اینکه در سیاست خارجی فعال تر عمل کنند و سیاست خارجی تهاجمی به کار گیرند. و تاکنون همین خصوصیت دنبال شده و در مقابل جمهوری اسلامی ایران در راستای کسب منافع خود در پی برهم زدن این موازنه قوا در مقابل ایران است و اما سیاست خارجی کشور ترکیه که در دوران قبل از به قدرت رسیدن حزب اعتدال و توسعه پیروی از اصل عدم دخالت در مسائل خارومیانه بوده بعد از روی کار آمدن حزب اعتدال و توسعه به یکی از بازیگران فعال و تاثیرگذار در منطقه و کوشا برای مدیریت جریانات و تحولات منطقه و به نوعی تمایل به نوعثمان گرایی تغییر کرده و در تلاش برای دستیابی به قدرت هژمونی منطقه با جمهوری اسلامی ایران و عربستان در رقابت می باشد می توان گفت سیاست خارجی ترکیه نا متعادل بود و تاکید بیش از حد به روابط با اروپا و آمریکا و نگاه به غرب، این کشور را از خاورمیانه و شمال آفریقا یعنی محدوده امپراتوری عثمانی دور می کرد.که بعد از قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه تغییر کرد و به سمت نوعثمان گرایی سوق پیدا نمود.