میا کودک عادیای به نظر میرسد. مثل همهی بچهها به مدرسه میرود، بازی میکند و دوستانی دارد. اما میا رازی دارد: صداها، اعداد و کلمات، برایش رنگی هستند! هیچ کس نمیداند که میا چنین حالتی دارد و خود میا نیز علاقهای ندارد که بقیه متوجه شرایط ویژهاش شوند. اما بعد از مشکلی که در مدرسه برایش پیش میآید، میا مجبور میشود که این راز را برملا کند. میا باید خودش را همانطور که هست قبول کند و با «حسآمیزی»اش کنار بیاید!