یکی بود یکی نبود. آن طرف جنگلها و کوهها در یک شهر کوچک که پُر بود از خرگوشهای رنگی رنگی، سه خرگوش بازیگوش به اسمهای بانی و نانی و جانی زندگی میکردند که همیشه و همهجا باهم بودند. آنها هر روز صبح برای رفتن به مدرسه که در بالای تپّهی سرسبز کنار شهر بود میدویدند و مسابقه میدادند و در راه کلّی بازی میکردند و خوش میگذراندند.
- از متن کتاب-