- از متن کتاب:
هرکس یک درک حسیِ عادی از مکان دارددرکی از جایگیرشدن یا مستقرگشتن در جایی در یک زمان مفروض؛ اما وقتی مکانی جالبتوجه باشد ما حس دیگری نیز خواهیم داشت: اینکه برای شخص ما بودن در آنجا بهراستی چه معنایی دارد. رماننویس، شاعر و جستارنویس استرالیایی، دیوید معلوف، بر این نظر است که، "یکی از راههاییراهی ضروریکه از طریق آن سرانجام به تملک کامل مکانی میرسیم... در تخیل است"، و این جایی است که کارِ نویسندگان، نقاشان، عکاسان و قوای خلاقهٔ خودمان زمام امور را به دست میگیرد. بعضی مکانها ما را جذب میکنند و بودن در آنها آسایشبخش است، و بعضی دیگر پاک ناامیدکنندهاند. بعضی مکانها را ما خودمان انتخاب میکنیم و درمورد برخی دیگر هیچ اختیاری نداریم، مثل مکانهای تولد، حبس یا تبعید. ایدهٔ مکان تا حدی یک برساختهٔ فرهنگی است، مثل وقتی که مختصات یک موقعیت مفروض با نقاط و طول و عرض قطبنمایی مشخص میشود، یا آنچه آنجا در قالب زمان اسطورهشناختی رخ داده است. مکانها جایی هستند که، با وامگیری از اصطلاحی عهدینی، در آن "زندگی میکنیم و حرکت میکنیم و موجودیت داریم". وقتی این یا آن مکان بهعنوان جایی مخصوص یا فوقالعاده درک میشود، آنگاه موضع ما در قبال آن چیزی بسیار ملموس و مشخص از کار درمیآید؛ در این حالت ما تأثیر انرژیهای منفی یا مثبت آن بر روی خودمان را احساس میکنیم. همانگونه که هنرمند و حافظ محیطزیست اهل آمریکا، الن گاسو، بهسادگی بیان میکند، "یک مکان تکهای از کل محیط است که عواطف و احساساتْ نسبتبه آن ادعای مالکیت کرده است." و این سطحی است که در آن بازنماییهایِ شمایلیای که تخیل در انجام آنها سهیم بوده به ما کمک میکنند تا خودمان را در جهان مستقر سازیم.