«عجب شب بدی! فردا صبح حداقل بیست و چهار جسد اضافی میهمان سردخانه خواهند شد. ولگردان عرق سگیخور بستنی یخی شده. بهعلاوه چند زن خانه به دوش بستنی یخی شده.»
«بهگمانم.»
تاکسیران اندکی تأمّل کرد و سرانجام افزود:
«خب هرچه شرشان کمتر بهتر. هرچه مستمریبگیر بیمه تأمین اجتماعی کمتر، بهتر؛ مگر نه؟»
«روح کریسمست الان از پهنا و درازا شگفتزده شده.»
تاکسیران پس از اندکی تأمل افزود:
«تو یکی از آن آزادیخواهان سنگدل و بیرحم هستی؟»
«به سؤالی که پاسخ به آن ممکن است، بر علیه خودم استفاده بشود و متهمم کند، جواب نمیدهم.»