یکی بود، یکی نبود، غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود. در یک جنگل سرسبز و زیبا نور طلایی رنگ خورشید از لابه لای درختان سرسبز، به همه جای جنگل میتابید و روزهای قشنگ و زیبایی را بهوجود میآورد.
حیوانات این جنگل هم، قدرِ این جنگل را میدانستد و همیشه قبل از خواب اطراف خانهشان را تمیز میکردند. آنها خیلی با هم دوست بودند و حتّی در کارها به هم کمک میکردند.
-بخشی از کتاب-