فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۵۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 332 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۰۴:۰۰ |
نویسنده | جولی لی |
مترجم | فا طمه طاهری |
ناشر | نشر پرتقال |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Brother's keeper |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۱/۰۶/۰۶ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
از کاربرانی که نظرم رو می خونن عذرخواهی می کنم که نمی تونم در مورد کتاب، نوع داستان پردازی، شیوه نگارش، شخصیت ها و ... توضیح زیادی بدم. قلبم سنگینه و بسیار متاثر و متاسفم، مغزم قفل کرده. نمی تونم نظر درستی ثبت کنم و به انتخاب کتاب کمکی کنم. چون نمی تونم داستان رو لو بدم، سربسته می گم و امیدوارم منظورم رو برسونم. چیزی که می گم بستگی به کتاب و نوع داستان پردازی داره. البته تا زمانی که داستان واقعی نباشه و روایت کاملا دست نویسنده باشه. تو مسیر با شخصیت ها درد کشیدیم، خوشحال شدیم و اندوه و شادیشون رو حس کردیم. به اندازه ی کافی بود و نیازی به اندوه بیشتر نبود. واقعا لازم نبود. اصلا می گم کاش کتاب رو نخونده بودم یا وقتی رسیدن بوسان رهاش می کردم. وقتی رسیدن بوسان، اوج داستان و بهترین پایان بود. همون جا داستان رو جمع بندی می کردین. نیازی به اضافه کردن اندوه بیشتری نبود. هر وقت یادش می افتادم، یا تو داستان حرفش می شد، حالم بد می شد. در کل احساس می کنم بخش پایانی داستان از یه جایی جدا شد. نمی دونم انگار ایده ای نداشت، عجله داشت، تحت فشار بود که زودتر تمومش کنه، می خواست بگه بالاخره شادی کم کم اومد، یه ذره حال مخاطب رو خوب کنه و ... نمی دونم. تصور کنین داستان سه بخشه. بخش اول و دوم پررنگه، تو ذهن می مونه و بسیار تاثیرگذاره اما بخش سوم از یه جایی به بعد کمرنگه و از ذهنتون می پره بیرون. یعنی دیگه موندگار نیست و خیلی راحت فراموش می شه. نمی دونم پنج امتیاز بدم یا نه. از طرفی روایت و آشنایی با کره شمالی و رنج مردمش خوب بود. شیوه ی روایت نویسنده و ترجمه هم خوب بود. مشکل املایی و نگارشی هم ندیدم. از طرفی هم این مشکلات رو داشت. نه ما حیوان هستیم و نه اینجا جنگل. این حتی شیوه ی زندگی حیوانات هم نیست، دیکتاتور. بقیه رو خفه می کنی که خودت نفس بکشی؟ زندگیت رو با گوشت، استخون و پوست پر می کنی و ستون هاش رو با اشک و خون می سازی؟ تو نباید بمیری، باید حبست کنن و مجبورت کنن با درد و عذاب زندگی کنی. به خاطر تمام سوراها ، یانگ سوها و جیسوها، گیونگ می ها، یومی ها، دوقلوها، نوزادهای توی قطار، مردم زیر دست و پا مونده، مردم روی تپه، پیرمردهای گاری دار. اگر فقط تو نبودی، اگر فقط یه لحظه دهنت بسته می شد و نمی تونستی حرف بزنی، سوراها و یانگ سوها درد نمی کشیدن. ❤️🩹صداتون رو شنیدیم. ❤️🩹 🥹 خطاب به شمالی ها و شمالی هایی که فرار کردن. می دونم که داخل کره شمالی به دلیل نداشتن ارتباط، نمی بینن اما دلیل نمی شه من که می بینم سکوت کنم. از ته قلبم آرزوم می کنم که به آرامش برسین. خواهش می کنم امیدتون رو از دست ندین و به مبارزه و مقاومت ادامه بدین. شما لایق یه زندگی خوب هستین و هیچکس حق نداره اون رو ازتون سلب کنه. تسلیم نشین. ادامه بدین. فرار کردین؟ چیزهای بدی رو از سر گذروندین تا زندگی رو به دست بیارین. بدتر از اینها رو از سر گذروندین اما تسلیم نشدین. باز هم اجازه ندین مغلوبت کنن. می تونین زندگی رو به دست بیارین. شما انتخاب نکردین که در چنین کشوری به دنیا بیاین و مسیول رفتار رهبر شیطانیتون نیستین. تقصیر شما نیست. مقاومت کن و زندگی ای که می خوای به دست بیار. آرزو می کنم کشورتون آزاد بشه و بدون ترس با لبخند زندگی کنین. امیدوارم روزی دو کره متحد بشن.
واقعا یکی از بهترین کتاب ها بود طوری ادم را محو خودش میکرد انگار که تمام استرس ها بی عدالتی ها و غم ها را احساس میکرد اگر شخصیت ها ناراحتی احساس میکردند تو با آنها ناراحت میشدی اگر شاد میشدند تو هم شاد میشدی در مجموع فوقالعاده بود
خیلی خوب بود و آدم محو داستان و اتفاقات می شد و رنج و سختی یه دختر همسن خودمو خوب بیان می کنه
این کتاب فوق العاده خوب بود و من واقعا ازش لذت بردم من در این کتاب غرق شده بودم عالی عالییی
عالی