موشها و آدمها فلاکت کارگران را در برابر بیرحمی اربابها نشان میدهد. عنوان این کتاب، که اولینبار در ۱۹۳۷ منتشر شده است، برگرفته از شعری از رابرت برنز است. جورج و لنی، شخصیتهای داستان، کارگرانی هستند که مجال ریشهگیر شدن در جایی و داشتن خانه و خانواده را نیافتهاند و به دنبال کار از این مزرعه به آن میروند، اما این دو دوست رؤیای گوشهای امن، و آزاد از بکننکن اربابی را در سر میپرورانند. لنی، برخلاف جورج، سبکمغز است اما نیروی جسمی زیادی دارد که اغلب این نیرو وجهی خطرناک به خود میگیرد. همراهی لنی و مراقبت از او هرچند برای جورج بار سنگینی است، اما نمیتواند او را به حال رها کند. عاقبت گزند توان جسمانی لنی از اختیار بیرون میشود و دست سرنوشت رؤیای مشتاقان را درهم میمالد.
جان استاینبک، نویسندهی شهیر امریکایی، در سال ۱۹۰۲ در کالیفرنیا به دنیا آمد. او در دانشگاه استانفورد به تحصیل علوم میپرداخت، اما در سال ۱۹۲۵ دانشگاه را رها کرد و به نیویورک رفت و در آنجا خبرنگاری کرد و دو سال بعد به کالیفرنیا برگشت. استاینبک در کالیفرنیا مدتی به عنوان کارگر ساده، متصدی داروخانه، میوهچین و... به کار پرداخت و با مشکلات برزگران و کارگران آشنا شد. او مدتی پاسبانی خانهای را پذیرفت و در این زمان وقت کافی برای خواندن و نوشتن پیدا کرد. او در زمانی که جهان بهسرعت به سوی مدرنیته و صنعتی شدن پیش میرفت، بیش از هر چیز در اندیشهی غم و درد و رنج کارگران بود. استاینبک نخستین اثرش را با نام جام زرین در سال ۱۹۲۹ نوشت. کتاب موشها و آدمها را در ۱۹۳۷ انتشار داد که شهرتی واقعی و عمیق را برایش به همراه آورد. خوشههای خشم، رمان معروف او، در سال ۱۹۳۹ منتشر شد و جایزه پولیتزر را از آن خود کرد. استاینبک در ۱۹۶۲ به دریافت جایزهی ادبی نوبل نایل آمد. وی نویسندهای است کنارهگیر و بیاعتنا به شهرت که در سالهای پایان عمرش اثر جالبتوجهی خلق نکرد. آثار نخستین وی از ادراکی کامل دربارهی زندگی و نظری بلند و وسیع دربارهی مسائل انسانی برخوردار است که با روشی تغزلی، حماسی یا طنزآمیز و لحنی واقعبینانه بیان شده و در ادبیات معاصر امریکا مقامی عالی به دست آورده است. استاینبک در سال ۱۹۶۸ درگذشت.