کَت و برادرش جوجو دل توی دلشان نیست که تابستان را در کنار دوست صمیمیشان بگذرانند. اما در لحظهی آخر مجبور میشوند طبق نقشهی مامان به کارولینای شمالی بروند، آن هم پیش پدربزرگ و مادربزرگی که تابهحال آنها را ندیدهاند. آنجا اتفاقاتی میافتد که زندگی و روابط آنها را برای همیشه از اینرو به آنرو میکند. اگر دوست داری از این اتفاقات سر در بیاوری با ما همراه شو.