اینگمار برگمان، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و فیلمساز است. در طول حیات کاریاش با پافشاری بر این نکته که «تئاتر مثل همسری فداکار است، فیلم عذابی الیم است، پرخرج و خواهان معشوق ـ شما هر دو را میپرستید، هر کدام را به شیوۀ خودش»، هم به صحنه وفادار مانده و هم به پرده.
به نظر میرسد علاقۀ برگمان به صحنه و پرده ریشه در دوران کودکیاش داشته باشد. فقط ده سال داشت که خاطرهانگیزترین اسباببازی عمرش را گرفت؛ چراغ جادو و تئاتر خیمهشببازی که برایش دکور و عروسک ساخت و نمایشنامه نوشت. وقتی «زوج هرزگی شیطان» (زندان) دوران کودکیشان را در خاطر مرور میکنند، با کمک وسیلهای مشابه آن است. عشق برگمان به جهان رؤیاها بیش از علاقۀ یک بچه به بازی کردن بود. در نوجوانی بیشتر پول توجیبیاش را برای شهر فرنگ و دوربینش فیلم میخرید و چندین شب در هفته را توی سینما میگذراند. ضمناً بهطور مرتب اپرا میرفت، ولی گهگاهی پا به تئاتر میگذاشت. با وجود این در ۱۹۳۵ اجرای دورانساز اُلُف مولاندر از بازی «رؤیای استریندبرگ» را دید، اجرایی که تأثیری ماندگار بر او گذاشت.