کدام ابله
سنگ میاندازد
تا آبگینهی آبی یکدستِ بالاسر / بشکند؟
چه میتوانم کرد
با کلوخِ این دستهای کوتاه
که عقلشان قَد نمیدهد
به خرما بر نخیل؟
خشمِ فریاد
در گوشِ کوه
از کسی فرهاد نمیسازد
که فرهاد را
عربدهی گوشخراشِ تیشه
نعرهی غَبغَبِ توّهم / برنکشید.