در بخشهایی از این خلاصه کتاب صوتی خواهید شنید:
وقتی به اسطورههای جهان واقعی و افراد موفق نگاه میکنید، اولین چیزی که به ذهنتان میرسد چیست؟ تقریباً همهی مردم، حتی در اعماق تاریک ذهنشان یک نظر ثابت در این مورد دارند: آنچه این انسان خارقالعاده را ساخته است، نبوغ و مهارت استثنایی اوست؛ چیزی که من ندارم.
البته خوشبختانه شما اشتباه میکنید. بسیاری از دستاوردهای بشر حاصل نبوغ یا مهارت بالاتر نبوده است، بلکه تمام آنها نتیجهی نوعی سرزندگی روحی هستند؛ حالتی که ما اسمش را اعتماد به نفس میگذاریم. هر کدام از ما ممکن است در یک زمینه خاص اعتماد به نفس داشته باشیم؛ یعنی در مهارتی که تلاش کردهایم آن را به خوبی یاد بگیریم.
امّا امان از وقتی که میخواهیم کارهای ابتدایی و پیش پا افتاده انجام دهیم؛ صحبت با غریبهها در مهمانی، پیشنهاد دوستی و ازدواج و حتی اینکه از کسی بخواهیم صدای موسیقیاش را کم کند. حرفها تا گلویمان میآید، امّا از دهنمان بیرون نمیزند. جالب اینجاست که با همین اعتماد به نفس پایین گاهی در ذهنمان به تغییر جهان فکر میکنیم.
ما به خود تلقین میکنیم که در شرایط فعلی نمیتوانیم کاری از پیش ببریم و فکر میکنیم اعتماد به نفس یک ویژگی ذاتی است که با آن به دنیا آمدیم و باید تا همیشه این حالت روحی را حفظ کنیم: «من همیشه خجالتی و کمرو بودم، کاریش نمیشه کرد. من اینطوریام!»
امّا این باور درستی نیست! کتابِ «در باب اعتماد به نفس» نوشته آلن دو باتن به ما میفهماند که اعتماد به نفس نوعی مهارت است؛ ویژگی مفیدی که به هیچ وجه ذاتی و الهی نیست. اعتماد به نفس در واقع مجموعهای از ایدهها در مورد جهان و موقعیت طبیعی ما در آن است. ما باید این ایدهها و افکار را مطالعه کنیم تا بتوانیم ریشههای تردید نسبت به خودمان را نیز بیابیم. ما با مطالعهی این خلاصهی کتاب میفهمیم چرا گاهی اوقات تبدیل به یک فرمانبردار مطلق میشویم و این همه خودکمبینی از کجا میآید.