ما باید تئاتر را در جهت هدف تاریخیاش احیا کنیم؛ باید آن را به سطحی که هزاران سال وجود داشته ارتقا دهیم، جایی که درک می کنیم چیزی که نمایشنامهنویس میگفته در چه مورد بوده است؛ اینها قوانین هستند، قوانین جهانی. نمایشنامهنویسی در این باره است.
رفتن از جایی که امروز هستیم به جایی که روزی بودیم ساده نیست. تردیدِ زندگیِ هرروزه و فقدان آرمانهای هنرمندانه، فضای بیحرمتی را خلق میکند. بهنظر میرسد برای دانشجوی امروزی بسیار مشکل است که خودش را مانند نسل پیشین تربیت کند. دانشجویان مکررا پیش من میآیند و به لحاظ جسمی و احساسی خستهاند. پیوندشان با زندگی بهکلی از بین رفته است.
آنها ظاهرا ایدهای در مورد اینکه کجا هستند یا به کجا میروند، ندارند؛ اما یک نیاز اساسی در انسانها هست که آنها را ترغیب به رشد میکند:
جرقهای که میخواهد رشد کند. این جرقه باید زنده نگه داشته شود. شما با تلاش سخت و آشکار میتوانید رشد کنید و از بیعاطفگی و پوچی به کمال زیباییشناسی ارتقا یابید. با آموزش مناسب میتوانید استعدادهایتان را تا بینهایت افزایش دهید. برای همین است که ما تکنیک داریم.