همهچیز از جایی شروع شد که به کاترین گفتم: «دهنت سرویس!» باید اشاره کنم من معمولاً اینطوری با مردم حرف نمیزنم. معمولاً تحت هیچ شرایطی، اینطور دستودلبازانه به دهان کسی عنایت نمیکنم.
اما معلوم شد کاترین از آن دسته آدمهایی است که باعث میشود حس کنید اشتباه بزرگی کردهاید و به او مدیونید. شما هم آدمهایی مثل کاترین دوروبرتان دیدهاید؟ آدمهایی که همیشۀ خدا دارند نق میزنند اما هیچوقت شرایط را تغییر نمیدهند؟ آدمهایی که انرژی حیاتی شما را همانطور میمکند که یک بچه با اشتیاقی وصفناپذیر، نی طعمدار شیر پاکتی را میمکد؟
کاترین عاشقِ آه و ناله و گریهوزاری است. اگر به چهرهاش نگاه کنید احساس میکنید افسرده است. اما طی ارتباط با او متوجه شدهام اصلاً هم افسرده نیست، بلکه فقط خیلی اعصابخردکن است.