ژاک لاکان بیتردید مهمترین روانکاو پس از زیگموند فروید، بنیانگذار و پدر روانکاوی است. کار لاکان به طرزی عمیقاً بحثانگیز روانکاوی را هم در مقام نظریه ذهن ناخودآگاه و هم در مقام فعالیتی بالینی دگرگون کرده است. اکنون بیش از پنجاه درصد روانکاوان دنیا از روشهای لاکانی استفاده میکنند. در عین حال تأثیر لاکان در فراسوی دیوارهای اتاق معاینه بین اندیشمندان روانکاوی مدرن بینظیر است. تفکر لاکانی امروزه در رشتههای مطالعات ادبی و سینمایی، مطالعات زنان و نظریه اجتماعی نفوذ کرده است و در حوزههای گوناگونی مانند آموزش و پرورش، مطالعات حقوقی و روابط بینالملل به کار میرود.
از چشمانداز مطالعات ادبی، منتقدان ادبی فمینیست و مارکسیست با کشف لاکان در اواسط دهه هفتاد میلادی جان تازهای در تجربه نقد روانکاوانه کمابیش در حال احتضار دمیدند و روانکاوی را به جبهه مقدم نظریه انتقادی برگرداندند. پس از جوش و خروش اولیه خوانشهای فرویدی و پسافرویدی در ادبیات (در باره خوانشهای کلاسیک فرویدی نگاه کنید به رایت، ۱۹۹۸)، نقد روانکاوانه به روال فروکاهنده تشخیص الگوهای ادیپی و یافتن نمادپردازی فالوسی در متن نزول کرد.