دو دهه قبل، هرگز پیشبینی نمیکردم که روزی دربارۀ تغییرات اقلیمی سخنرانی کنم، چه رسد به اینکه کتابی دراینباره بنویسم. حوزۀ تخصصی من، نرمافزار کامپیوتر است و در علوم اقلیمی سررشتهای ندارم، اما این روزها کار تماموقت من این است که بههمراه همسرم، مِلیندا، در بنیاد گیتس فعالیت کنیم و در این بنیاد بیشتر تمرکزمان روی سلامت و توسعۀ جهانی و ارتقای سطح آموزش در ایالات متحده است.
من از طریق مسئلۀ فقرِ انرژی با موضوع تغییرات اقلیمی آشنا شدم.
در اوایل قرن حاضر، وقتیکه بنیاد ما تازه شروع به کار کرده بود، به کشورهای کمدرآمد در آفریقای سیاه و جنوب آسیا سفر کردم تا بیشتر دربارۀ مرگومیر نوزادان، اچآیوی و سایر مسائلی که روی آنها کار میکردیم، آگاه شوم. اما ذهن من فقط درگیر بیماریها نبود. در آن سالها به شهرهای بزرگی سفر میکردم. در پروازهایم از پنجرۀ هواپیما به بیرون نگاه کرده و فکر میکردم چرا شهر اینقدر تاریک است؟ اگر الان بر فراز نیویورک، پاریس یا پکن بودم، شهر غرق در نور بود.