دو روایت مختلف دربارهی زندگی اندرو کارنگی وجود دارد: اول، کارگر مهاجری که از فرط فقر همراه با خانوادهی خیاطش به آمریکا مهاجرت کرد و تبدیل به یک میلیاردر خودساختهی حقیقی و بزرگترین غول فولاد جهان شد؛ دوم، اولین میلیارد جهان که یک نیکوکار و خیّر واقعی نام گرفت و تقریباً نود درصد ثروتش، معادل 5.2 میلیارد دلار امروزی را به بنیادهای خیریهی مختلف اهدا کرد.
اما روایت سومی هم وجود دارد. روایت زنی که باعث شد اندرو کارنگی از یک صنعتگر تشنهی قدرت، تبدیل به اولین نیکوکار حقیقی جهان شود. کلارا کلی، خدمتکار و معشوق آقای کارنگی که حضورش در زندگی او، باعث شد تا اندرو کارنگی تبدیل به مردی شود که امروز جهان میشناسد.
اما پیش از آنکه رابطهی کلارا و اندرو تبدیل به یک رابطهی عاشقانه شود، کلارا راز بزرگی در سینهی خود دارد: او در حقیقت دختر یک کشاورز فقیر است که خود را به عنوان کلارا کلی یک خدمتکار باتجربهی ایرلندی که ناپدید شده بود جا زده است.