کتاب افتاده بودیم در گردنهی حیران نوشته حسین لعل بذری است. این کتاب جهانی زنده و قابل لمس را برای خواننده میسازد. نویسنده با زبانی درست و دنیای تازهای را برای خواننده بازسازی میکند. درباره کتاب افتاده بودیم در گردنهی حیران این کتاب فضی تازهای را میسازد که در آن دنیای وهم و واقعیت در هم آمیخته میشود و شخصیتهایی ساخته میشود که خواننده هرگز فراموششان نمیکند. حسهای متنوع انسانی از مرگ و رنج گرفته تا عشق و امید کنار هم قرار میگیرد. مرگ شکل جدیدی از خود را در داستان نشان میدهد. این کتاب با نر جذاب خود خواننده را تا انتها با خود همراه میکند. خواندن کتاب افتاده بودیم در گردنهی حیران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی ایران پیشنهاد میکنیم بخشی از کتاب افتاده بودیم در گردنهی حیران بگذار فکر کنم پری سیما. از کی دور شدیم از هم؟ از کی آنقدر یالغوز و تنها شدم که تو و سانگالا و همه را فراموش کردم؟ همهاش دو سال نبودم، دانشگاه بودم. خب تو هم نبودی که. عروس شدی رفتی بابلسر. چه میدانم، هر وقت میپرسیدم میگفتند خوب است. میگفتند دارد زندگیاش را میکند. چه میدانم شوهرش مرد آقایی است، نجیب است. گه بخورد توی آن نجابتاش. آدم نجیب که زنش بلند نمیشود نصف شب خودش را بسپارد به موجهای دریا. بعد تازه صبح بفهمد که زنش نیست، اولاش هم لابد بلند شده رفته دستشویی، چشمهاش که روشن شده و برگشته احساس کرده یک چیزی کم است؛ یک تودهی گوشت و چربی که جایش توی رختخواب خالی است…