کتاب خونخراب پنجمین کتاب از مجموعه داستانهای کارآگاهی کورمورن استرایک، نوشتهی جی کی رولینگ است که برندهی جایزهی کتاب سال ۲۰۲۱ بریتانیا در ژانر ادبیات جنایی شده است. چنان که از نظرتان خواهد گذشت، در ابتدای هر فصل کتاب، بازگویهای از شعر بلند ملکهی پریان، سرودهی ادموند اسپنسر آمده است. از آنجا که آشنایی با مضمون و شخصیتهای این شعر لطف و لذت خواندن داستان را دوچندان میکند، لازم دانستم برای آشنایی بیشتر خوانندگان گرامی به معرفی ادموند اسپنسر و شعر ملکهی پریان بپردازم.
تاریخ و محل دقیق تولد ادموند اسپنسر مشخص نیست اما گمان میرود حدود سال ۱۵۵۲ در اسمیثفیلد لندن به دنیا آمده باشد. او را برجستهترین شاعر انگلیسی قرن شانزدهم میدانند که با سرودن شعر حماسی ناتمام ملکهی پریان، جهان الیزابتی شورانگیزی را در قالب شعر به تصویر کشید. اسپنسر مرد زمانهی خویش بود و آثارش بازتابی از آرمانهای مذهبی و انسانی دوران سلطنت ملکه الیزابت اول و نشانگر میهندوستی شدید و مهم این دوران است.
ادموند اسپنسر با این که از خانوادهای اشرافی نبود، توانست تحصیلاتش را تا سطوح عالی ادامه دهد. در کودکی در مدرسهی مرچنت تیلور مشغول به تحصیل شد و سپس در سال ۱۵۶۹ برای ادامهی تحصیل به کمبریج رفت و به دانشکدهی پمبروک راه یافت. پس از هفت سال تحصیل در این دانشکده و موفقیتش در مقطع لیسانس در سال ۱۵۷۲، در سال ۱۵۷۶ با مدرک فوقلیسانس از این دانشکده فارغالتحصیل شد. او زبانهای ایتالیایی، فرانسوی، لاتین و یونانی را آموخت و مطالعات گستردهای در زمینهی ادبیات کهن و اشعار زبانهای مدرن به انجام رساند و چندین شعر به زبان لاتین سرود. در سال ۱۵۷۰ به ایرلند رفت و در آنجا سرودن شعر بلند ملکهی پریان را آغاز کرد که تا پایان عمرش ادامه داشت. وقتی سر والتر رالی در سال ۱۵۸۹ به دیدارش رفت، سه جلد اول ملکهی پریان به پایان رسیده بود. رالی چنان شیفتهی این اثر شد که اسپنسر را با خود به انگلستان برگرداند. در نوامبر سال ۱۵۸۹ به لندن رسیدند و اوایل سال ۱۵۹۰ اسپنسر سه جلد اول معروفترین اثرش را به چاپ رساند و با نگارش مقدمهی فاخری آن را به ملکه الیزابت اول تقدیم کرد. هدف نهایی او این بود که شعر حماسی انگلیسی فاخری را در دوازده جلد بسراید و در هر جلد به یکی از فضایل دوازدهگانهی ارسطو بپردازد (هرچند که تنها سه مورد از این فضایل، ارسطویی به شمار میآمدند و بقیه فضایلی در دیدگاه شخصی اسپنسر بودند). قرار بود دوازده شوالیه مظهر هر یک از این فضایل اخلاقی باشند. اما تنها شش جلد از این منظومه و بخشی از جلد هفتمش به جا مانده است. در سال ۱۵۹۷ شورشیان ایرلند اقامتگاهش را به آتش کشیدند و احتمال میرود بخشهای منتشر نشدهای از این منظومه در آتشسوزی از بین رفته باشد. او در پی این حوادث، ناچار به بازگشت به لندن شد و تا زمان مرگش در ۱۹ ژوئن ۱۵۹۹ در وستمینستر ماند و پس از مرگش او را در بخش شاعران گورستان کلیسای وستمینستر، کنار آرامگاه چاوسر به خاک سپردند.
از این شاعر بلندآوازه آثار بسیاری به جا مانده است که عبارتند از گاهشمار چوپانی ، ملکهی پریان ، شکایتها ، دافنائیدا، بازگشت کولین کلاوت به وطن، آستروفل و نگاهی به وضع کنونی ایرلند .