آنگاه که چشمان محمدشاه قاجار، بسته شد بر این جهان و یکی از بیکفایتترین شاهان قاجاری رخت به دیگر سرای کشید «ناصرالدین میرزا» پسر شانزده ساله او که سمت ولایتعهدی داشت در تبریز روزگار میگذرانید. پس از مرگ محمدشاه، بیشتر رجال قاجاری و درباریان که از «میرزا آقاسی» دل خوشی نداشتند و همچون گرگی در انتظار فرو غلتیدن او بودند تا به پاره کردنش قیام کنند از دستورات او سرپیچی کرده و چوب لای چرخ امورات گذاشتند تا حاجی برکنار گردد.
میرزا آقاسی که به نیکی واقف بود از پس این همه دشمن و دسیسهگر برنمیآید به آستانه حضرت عبدالعظیم رفت و بست نشست و جان ناقابل خویش را از پس آمدن ناصرالدین میرزا به تهران رهانید و به کربلا رفت.