روبن و جوی در کنار ساحل جسدی را در لباس رسمی شب، پیدا میکنند. آنها شک ندارند که این جریان با قاچاق ارتباط دارد. قانون ممنوعیت قاچاق به شدت اجرا میشود و با این حال خیلی از مردم، دستی در این کار دارند. پیدا شدن جسد، پای قاچاقچیان دیگر را هم به ماجرا میکشد. روبن با ناخدای شجاع کشتی اردک سیاه آشنا و ناخواسته درگیر ماجرا میشود. ژانت تیلور لایل تا به حال برندهی جوایز ادبی معتبر بسیاری از قبیل نیوبری شدهاست. او بیش از نویسندگی، روزنامهنگار بود اما با نوشتن اولین کتابش، لذت آزادی در نوشتن را چشید و شیفته شد. از آن روز، پانزده کتاب برای نوجوانان نوشته است. تیلور لایل با خانوادهاش در رودآیلند زندگی میکند، نزدیک جایی که داستان اردک سیاه در آن میگذرد.