نرمنرمک دارد ۵۰ سال - نیم قرن - میشود که بیرون از ایران زندگی میکنم. نوجوان بودم که برای ادامۀ تحصیل به انگلستان آمدم و الان که دیگر جوان نیستم، پس از بیش از سی سال تدریس در دانشگاه، دوران بازنشستگی را میگذرانم. در این مدت دراز، تحولات زیادی در جهان اتفاق افتاد؛ از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تا وحدت دو بخش آلمان، تقابلهای نظامی تمامناشدنی در مناطق مختلف خاورمیانه و برای منِ ایرانی از همۀ اینها مهمتر، سرنگونی سلطنت چندین هزار ساله در ایران. در همۀ این مدت یک مقوله ولی تغییر نکرد؛ روزی که به فرنگ آمدم دغدغۀ ایران را داشتم و اکنون که دیگر جوان نیستم، احتمالاً بیشتر از دوران نوجوانیام، این دغدغه را دارم. تازگیها اندکی دلنگرانی هم به آن اضافه شده است. به خاطر همین دغدغههای دائمی، در حد توان و امکانات کوشیدهام در این سالهای دراز مسائل داخلی ایران را دنبال کنم. البته به لطف اینترنت، این کار در بیست سال گذشته بسی سهلتر شده است. آنچه در این دفتر گرد آمده بیان این دغدغههاست که حوزههای زیادی را در بر میگیرد. بخش عمدۀ این نوشتهها در واقع مصاحبههایی است که در هفت سال گذشته با عزیزان روزنامهنگار در ایران انجام دادهام و در این گفتوگوها از انقلاب مشروطه و اوضاع ایران در قرن نوزدهم تا وضع ایران در همین چند ماهِ پیش سخن گفتهام. وجه مشترک نوشتههای این دفتر تلاش من برای بهتر فهمیدن مشکلات و تنگناهای ما در ایران است.