اویگن روگه در رمان اینک خزان یک حماسه خانوادگی بسیار گسترده که در پس زمینه فروپاشی کمونیسم آلمان شرقی، با سبک و نگرشی جدید روایت میکند. کتاب اینک خزان روایتی جذاب و خواندنی برای مخاطب است که در دستهبندی کتابهای رمان و داستان قرار گرفته و توسط محمد همتی ترجمه شده و انتشارات نشر نو در سال 1400 آن را منتشر کرده است.
داستان کتاب در سپتامبر 2001 آغاز میشود جایی که الکساندر اومنیتزر که بهتازگی مبتلا به سرطان لاعلاج شده است، تصمیم میگیرد با وجود مریضی پدرش به مکزیک برود، جایی که پدربزرگ و مادربزرگش در دهه 1940 در تبعید زندگی میکردند. رمان سپس ما را به جلو و عقب در زمان میبرد و نمایی پانوراما از تاریخ خانواده الکساندر ایجاد میکند: از بازگشت پدربزرگ و مادربزرگ او به جمهوری دموکراتیک آلمان برای ساختن دولت سوسیالیستی، تا دههای که پدرش در زندان به دلیل انتقاد از رژیم شوروی گذرانده بود. ترک مبارزات سیاسی از طرف الکساندر بهخاطر سابقه سیاسی خانوادهاش نمایی دیگر از کتاب است که نویسنده به تصویر میکشد. یوگن روگه با خرد، شوخطبعی و همدلی فراوان، از تاریخچه خانوادگی خود استفاده میکند و با استادی تلفیق غمانگیز سیاست، عشق و خانواده تحت رژیم آلمان شرقی را زنده میکند.
اویگن روگه «Eugen Ruge» فرزند مورخ آلمان شرقی ولفگانگ روگه است که زمانی توسط دولت شوروی به سیبری تبعید شده بود. روگه در دوسالگی به همراه والدینش به برلین شرقی آمد. پس از تحصیل در رشته ریاضیات در دانشگاه هومبولت، بهعنوان دستیار پژوهشی در آکادمی علوم GDR مشغول به کار شد. در سال 1986 فعالیت خود را بهعنوان نویسنده، مستندساز و فیلمنامهنویس آغاز کرد. در سال 1988 به آلمان غربی مهاجرت کرد. از سال 1989 او عمدتاً بهعنوان نویسنده برای تئاتر، رادیو و فیلم کارکرده است. در سال 2011 او بهعنوان یک رماننویس با عنوان اینک خزان «In Times of Fading Light» شروع به کارکرد که برنده جایزه کتاب آلمان و جایزه آلفرد دوبلین شد. بیش از 450000 نسخه از این کتاب فقط در آلمان فروخته شد.
در درون داستان روگه تصویری از فروپاشی یک خانواده دیده میشود، پیامدهای تضاد بیننسلی و شرایط تیره تاریخی در اینجا هیچ نوستالژی وجود ندارد، فقط بررسی عمیق تراژدی شخصی و سیاسی است. اینک خزان نتیجه یک داستان خانوادگی عمیقاً شخصی است که میتواند نقد سیاسی نسبتاً دقیقی از جامعه آلمان شرقی از طرف نویسنده داشته باشد. نقطه قوت این رمان غالباً خندهدار و گاهی تکاندهنده، واقعگرایی روانشناختی تزلزلناپذیر آن است روگه بامهارت واقعی، تغییرات تاریخی را از طریق دیدگاههای مختلف به ما نشان میدهد.
الکساندر فنجان قهوهاش را برداشت و به اتاق نشیمن رفت. حالا باید چه کند؟ با این وقت تلف شده باید چه میکرد؟ از دست خودش حرصش گرفت که چرا رسیدگی به کارهای کورت را دستکم گرفته بوده است. ناخواسته این عصبانیت با خشم ناشی از حضور در آن اتاق که حالا دیگر ذاتی شده بود و دست خودش نبود، گره خورد. تنها فرقش این بود که چهار هفته دوری از این جا آن اتاق را به نظرش ناخوشایندتر هم کرده بود: پردههای آبیرنگ، فرشهای آبی، همه چیز آبی. آبیرنگ موردعلاقه معشوقه کورت بود. سر پیری و معرکهگیری، با هفتاد و هشت سال سن. هنوز شش ماه از خاکسپاری ایرینا نگذشته بود. حتی دستمالهای رومیزی و شمعها هم آبی بودند. آبی !دو دلداده یک سال تمام با هم مثل بچه دبیرستانیها مراوده کرده بودند. برای هم کارتپستالهای قلبی دار و هدیههای عاشقانه فرستاده بودند. بعدش هم لابد طرف متوجه شده بود که عقل کورت کمکم دارد پاره سنگ برمیدارد و غیبش زده بود و این به قول الکساندر تابوت آبیرنگ یادگار آن ماجرا بود.
اینک خزان رمانی برای سرگذشت یک خانواده با پیشزمینه سیاسی است که هرکدام شخصیتهای رمان بهنوعی بهخاطر موضعگیریهایشان دچار فروپاشی شدهاند. معجزه واقعی این رمان در شخصیتپردازی نویسنده با زبانی دقیق و بدون تکلف است که بر اساس مشاهدات و اهمیت موضوعات در آن دوره برای خواننده نمایان میشود. برای نویسنده دلایل زیادی وجود دارد که داستان زندگیهای موفق یا نابود شده در آن زمان را با طنز تلخ با قلمی جذاب بیان کند.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۸۵ مگابایت |
تعداد صفحات | 448 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۴:۵۶:۰۰ |
نویسنده | اویگن روگه |
مترجم | محمد همتی |
ناشر | نشر نو |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۱/۰۴/۲۲ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 110,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |