داستان رازهای پرنسس دو کادینیان از خواندنیترین و ماندگارترین آثار مؤلف در زمینهی مطالعات زنان است. در این داستان بلند، چهرههای شاخص بالزاکی را بازمییابیم؛ بهویژه پرسوناژهای متشخص، خوشپوش و خوشگفتاری چون اوژن دو راستینیاک، ماکسیم دو ترای، مارکیز دسپار. اما در اینجا بازی بسیار ظریفتری به نمایش درمیآید که با بازیهایی که در سالنهای اشرافی شاهدِ آنایم و فتنهها و توطئههایی حقیرانه دارند بسیار مغایرت دارد.
این بازی بازیِ فریبندگی، طنازی و به تور انداختن است که با ظرافت خاصی انجام میشود. بالزاک نور خاصی بر شخصیت دانیل دارتز، چهاردهمین عاشق پرنسس، میافکند؛ بزرگمردی بسیار جدی، مشاور دانای محفل روشنفکری در رمان آرزوهای بربادرفته، که لوسین دو روبن پره او را ترغیب میکند تا قدم به وادی نویسندگی بگذارد. این نویسندهی بیچاره، که در اتاق مستخدمها زندگی میکند، اندکاندک به یمن تلاشی مداوم و خستگیناپذیر به نویسندهای موفق تبدیل میشود و شهرتی به هم میزند و با احراز مقامی سیاسی با محافل برجسته و اعیانی محشور میشود.