«هیرشمن» (نویسنده) در این کتاب، دو شیوه برخورد با نارضایی از خدمات را ـ که از سوی سازمانهایی نظیر بنگاه، خانواده، حزب سیاسی و دولت عرضه میشود ـ بررسی میکند که عبارتاند از: «خروج» و «اعتراض». خروج، عبارت است از: قطع رابطه فرد با سازمان متبوع و درعوض روی آوردن به سازمانی دیگر، حال آنکه اعتراض، عبارت است از: مبادرت به اصلاح واحد متبوع به مدد انتقال صدای نارضایی به دستاندرکاران در اثر شقاق میان علم اقتصاد و علم سیاست. گزینه خروج صرفا به حیطه اولی تعلق داشته و گزینه اعتراض نیز فقط به حیطه دومی. از اینرو، اعتراض را اقتصاددانان به دیده طغیان مینگرند و خروج را علمای سیاست به چشم خیانت، اما هیرشمن، نشان میدهد هم خروج و هم اعتراض هر یک مکانیسمهایی هستند که در عرض یکدیگر کار میکنند، و از این رهگذر سودمندی مفاهیم اقتصادی را به علمای سیاست نشان میدهد و فایده مفاهیم سیاسی را به اقتصاددانان. اثر کلاسیک هیرشمن طی سه دهه اخیر چارچوبی تئوریک برای تحلیل موضوعات بس متنوعی چون رقابت و دموکراسی، ملیگرایی و احزاب سیاسی، دولتهای ملی و جنبشهای اجتماعی، و بسیج طبقاتی و خروج از حاکمیت به دست داده است.