در جامعه امروز با توجه به گسترش رقابتهای تجاری و توسعه خدمات و تنوع محصولات، اگر هدف اصلی تبلیغات را برانگیختن مخاطب و ایجاد گرایش به مصرف محصول مورد تبلیغ در بازار رقابتی در نظر بگیریم، بیشک باید مهمترین عامل توفیق را در مخاطب جستجو کنیم و پاسخ به این پرسش، که آیا این پیامهای تبلیغاتی و الگوسازیها همان اطلاعات مورد نیاز مخاطبان است و یا در انگیزهای است که مبلغان و گرافیستها با گزافه گویی و ترفندهای تبلیغاتی به خورد مخاطبان میدهند ونگاه آنان را نسبت به پیامهای تبلیغاتی و در نتیجه به شوق خرید محصولات تبلیغ شده هدایت میکنند؟!!!
این موضوع به ویژه در فضاهای رقابتی تجارت جهانی و ارتباطات بسیار مورد توجه است. چرا که با الگوسازیهای اجتماعی – فرهنگی و شخصیتی برای مخاطبان از سوی مبلغان، بسیاری از آنان جذب خرید کالاهای تبلیغاتی میشوند. در تبلیغات مدرن ما بیش از پیش شاهد شخصیت سازیهای بسیار متفاوتی از فرهنگ واقعی مخاطبان هستیم که به آنان تحمیل میشود و آنان نیز خواسته و یا نا خواسته جذب آن شده و از آن پیروی میکنند. این گزافهگوییها و شیوههای جذب مخاطب محدوده خاصی را در نظر ندارد و کاربر آن برای تمام فرهنگها و جوامع بشری مورد استفاده قرار میگیرد.
امروزه تبلیغات تقریباً در همه ابعاد زندگی بشر نقش دارد. تمام تولید کنندگان و عرضه کنندگان محصولات و خدمات هر روزه تلاش میکنند تا سهم خود را در بازارهای مصرفی افزایش دهند ودر جذب مخاطبان جدید و حفظ مخاطبان ومشتریان قدیمی و بالا بردن میزان فروش و سود بیشتر رقابت دارند.
لذا تأثیر تبلیغات کاذب چه در زمینههای تجاری – فرهنگی – اجتماعی و سیاسی علی رغم تأثیر گذاری شدید بر سلیقه و شخصیت مخاطبان، میتواند باعث آشفتگی فرهنگی و اجتماعی در بین شهروندان باشد. از این رو بررسی شیوههای مناسب پیام رسانی و تبلیغ و جذب مخاطب و ارضای خواستههای او با توجه به تنوع ارتباطات و تکنولوزی باعث پیش برد بهتر این فرایند خواهد شد.