
اگر قرار بود عاشقانهترین شهر جهان را نام ببریم، پاریس اسمی فراموشنشدنی میبود و آیا میتوان با فقر پاریس را دوست داشت تعریف متفاوتی از این فضاست. پاریس شهری است که بسیاری بر این باورند که زندگیکردن در آن یکی از نشانههای خوشبختی است. شما در این شهر کمی از دنیای پراسترس خارج میشوید و هر آن چیزی که در آن میبینید را بهعنوان نشانهی عشق میپندارید. اما با یک زندگی فقیرانه هم در پاریس میتوان عاشق شد؟ میتوان عشق ورزید و آیا میتوان با فقر پاریس را دوست داشت؟ احمدرضا احمدی شاعر، نقاش و نویسندهی ایرانی روایتی از یک زندگی فقیرانه در پاریس را در این کتاب به قلم آورده است و با اشارههای عاشقانه و جزئی به مسائل خوانندهی کتاب را برای ادامهی مطالعهی کتاب مشتاقتر میکند. آیا میتوان با فقر پاریس را دوست داشت یک رمان مدرن ایرانی بوده که در سال ۱۳۹۳ اولین جلد آن وارد بازار شده است.
احمدرضا احمدی متولد سال ۱۳۱۹ در شهر کرمان است. او را میتوان شاعر، نقاش و نویسندهی مدرن معرفی کرد که در تمامی آثار او رگههایی از ارادت به سبک شعر نیمایی را میتوان یافت. البته لازم به ذکر است که ایشان به همراه بیژن الهی بنیانگذار سبک موج نو بوده که برای اولینبار با انتشار کتابی به نام «طرح» اینگونه از سبک شعر که در آن نیازی به مقید بودن به عروض و قافیه نیست را معرفی کردهاند. احمدرضا احمدی را میتوان یک عاشق هنر واقعی دانست. تعدد اشعار، کتابهای شعر و قصه برای کودکان، رمانها و حتی دکلمههایی از آثار قیصر امینپور، حافظ و سهراب سپهری نشانههایی بر این ادعا است. در سال ۱۳۷۸ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تندیس مداد پرنده را که معتبرترین تندیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است را به احمدرضا احمدی اهدا کرد. همچنین در سال ۱۳۸۵ بهعنوان شاعر برگزیده اهدای جایزهی شعر بیژن جلالی انتخاب شدند و سه سال بعد نامزد دریافت جایزهی هانس کریستین آندرسن شدند که بسیاری آن را نوبل کوچک مینامند و بر ادبیات کودک تمرکز دارد.
همانطور که اشاره شد، نتیجهی زندگی کاری احمدرضا احمدی مملو از آثار متفاوت است ولی شاید بتوان گفت سه اثر «آپارتمان، دریا»، «موهبات فراموشی» و «از پنجرهی مسافرخانه» ار آثار برجستهی ایشان است.
برای خواندن این کتاب شما نیاز به دو دلیل اساسی خواهید داشت:
هوا سرد و برفی بود. تو کنار بخاری استودیو خودت را گرم میکردی. وقتی هیجان و امید داشتی، با معصومیت چشمان سیاهت، مژهی زیبایت، چهارفصل در یک زمان در من زاییده میشد، آنوقت همهی موانع را در راهت از مرگ محروم میکردی. مبدل به ملکهی زنبوران عسل میشدی. گفتی: «میدانی امروز دانشجویان دانشگاه سوربن به ایستگاه راهآهن پاریس میریزند، روی ریلهای راهآهن میخوابند که مانع حمل سلاح به الجزیره شوند؟ من و تو هم به ایستگاه راهآهن پاریس میرویم. به فیلمبردار تو هم اطلاع دادم، با ما خواهد آمد تا از این خجسته روز که در قاب هیچ فصلی جا نمیگیرد یک فیلم مستند بسازیم. من آنقدر عجله داشتم لباس گرم نیاوردم که بپوشم.» پیرمرد آپاراتچی که میگفت در جوانی از اعضای نهضت مقاومت بوده است، کاپشن گشاد خود را تن تو کرد؛ به شکل یک مترسک زیبا و دلربا درآمده بودی. بهطرف ایستگاه راهآهن رفتیم. دانشجویی که رهبر تظاهرات بود میگفت دانشجوی سال آخر پزشکی است.
آیا میتوان با فقر پاریس را دوست داشت از آن دست رمانهایی است که با خواندن چند صفحهی ابتدایی از آن مشتاق خواهیم شد که تا انتهای داستان را بدون توقف بخوانیم. روایتگری با جزئیات احمدرضا احمدی در این کتاب باعث شده است که در پایان داستان حس حضور در صحنههای داستان را داشته باشیم. اگر علاقهمند به دستهبندی رمان و داستان هستید و کتاب آیا میتوان با فقر پاریس را دوست داشت؟ را پسندیدهاید عناوین زیر هم میتواند برای شما جذاب باشد:
| فرمت محتوا | epub |
| حجم | 1.۰۲ مگابایت |
| تعداد صفحات | 220 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | احمدرضا احمدی |
| ناشر |