ایبسن، زنان را دارای حقوقی برابر با مردان میداند. قهرمانهای زن آثار او در جامعهی معاصرش به هیچوجه مورد تأیید نبودند. ایبسن بارها به خاطر طرح چنین زنانی در آثارش، مورد انتقاد جامعهی خود قرار گرفته است، ولی او میخواهد که زنها دیگر عروسکهایی در خانه نباشند، بلکه بیرون آمده و با وجود تمام مخالفتها، در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنند و حتی در عشق، آزاد باشند. زنهای آثار ایبسن از آن زنهای مطیع و بسیار معصوم، یا بسیار پلیدی که در آثار نمایشی پیش از ایبسن میبینیم، نیستند.
مسئلهی مهمی که در آثار ایبسن دارای اهمیت ویژهای است و بر جنبههای هنری آثار او میافزاید، استفاده از نماد است البته ایبسن در برخی آثار، بیشتر، و در برخی کمتر، از نماد استفاده کرده است. جی.ال. استییان (J.L. Styan)دربارهی نمادگرایی در آثار هنریک ایبسن مینویسد:
«پیش از پایان قرن نوزدهم، هواخواهان دبستان طبیعتگرایی و نمادگرایی، به مقابله پرداخته و نسبت به یکدیگر مواضع خود را محکم کرده بودند. اما نکته اینجاست که هواخواهان هر دو دبستان، ایبسن را، بهعنوان استاد و ملهم خود قلمداد میکردند... ایبسن،... در کارهای اولیهی خود، در همان زمانی که نمایشنامهی براند را تصنیف کرده بود، به استفاده از نمادها، گرایش داشت و در نمایشنامههای دورهی پختگیاش نیز، بهطور تفکیکناپذیری، هم نمادگرایی را بهکار گرفت و هم واقعیتگرایی را. نگاهی به نمایشنامههای مرغابی وحشی، روسمِرسهُلم، بانویی از دریا و هداگابلر که در دورهی آخر زندگی هنری او تصنیف شدهاند، نه فقط نمایانگر نحوهی گذر و انتقال او از واقعیتگرایی اجتماعی به سوی چشمانداز و بصیرتی نمادگرایانهاند، بلکه بیانگر رشد و توسعه و تعمیق بیشتر آثار او نیز محسوب شدهاند. این تکامل در آثار هنریک ایبسن به این دلیل بهوجود آمده که از سویی، کاربرد واقعیتگرایی، باعث تقویت جنبههای نمادگرایانهی آثار او شده؛ و از سوی دیگر، کاربرد نمادگرایی، بهطور متقابل، باعث تقویت جنبههای واقعگرایانهی آنها شده است. این دو عنصر ــ واقعیتگرایی و نمادگـرایـی ــ در آثار ایبسن یکدیگر را بهطور متقابل، قوی و غنی ساختهاند.»