پس از خواندن این کتاب، ایلان ماسک را مقابل خود تصور کنید، درحالیکه به شما چشم دوخته میپرسد: «تو فکر میکنی من دیوونهم؟»
او دیوانه نیست اما کارهای دیوانهواری انجام داده است. چه کسی حاضر است برای رسیدن به اهداف بلندپروازانهای که از نظر بسیاری پایانی شکستخورده دارد و جز حماقت نام دیگری بر آن نمیتوان گذاشت، تمام داراییاش را قمار کند؟ به عقبتر برگردیم؛ چگونه ذهن یک نوجوان که در دههی ۸۰ میلادی در آفریقای جنوبی با حکومتی نژادپرست زندگی میکند، به بانکداری اینترنتی قد میدهد درحالیکه هنوز اینترنت در ابتدای راهش است؟ اینجاست که با پدیدهای به نام ایلان ماسک روبرو میشویم. فردی که افکار منحصربهفردی دارد و از اینرو زندگیاش نیز جالب و پر از اتفاقات بدیع است.
شاید برای شما سوال باشد که چرا باید زندگینامهی افراد موفقی همچون ایلان ماسک را خواند و اساساً به چه علت من این کتاب را ترجمه کردهام؟
اولین و شاید مهمترین دلیلی که میتوانم به آن اشاره کنم این است که با مطالعهی زندگینامهی افراد موفق درک خواهیم کرد که موفقیت به شانس و اقبال بستگی ندارد و اگر فردی توانسته به موفقیت بزرگی برسد، در این مسیر بارها با مشکلات فراوانی دستوپنجه نرم کرده و تسلیم شرایط نشده است. بنابراین با واقعیتهای رسیدن به موفقیت روبرو خواهیم شد که در مسیر زندگیمان میتوانیم آنها را بهکار ببندیم. دلیل دومی که میتوانم به آن اشاره کنم این است که انسان عمر طولانیای ندارد که همهچیز را خودش تجربه کند؛ این بدین معناست که ما با خواندن مسائل و مشکلاتی که انسانها با آن روبرو شدهاند میتوانیم تجربه کسب کنیم و از نتایج انتخابهای آنها در زندگی و یا کسبوکار خودمان بهره ببریم. دلیل دیگری که دوست دارم با شما به اشتراک بگذارم نیاز انسان به داشتن الگو است. همهی انسانها بهخصوص جوانترها در ابتدای مسیر شغلی و زندگیشان نیازمند الگوی مناسب هستند که از آموزهها و پند و اندرزهای آنان استفاده کنند. چراکه آنها این مسیر را طی کردهاند و بهخوبی با مسائلی که ما در ابتدای راه احتمالاً با آن مواجه خواهیم شد آشنا هستند و از اینرو میتوانند به ما کمک کنند.
در پاراگراف قبلی بهطور کلی توضیح دادم که چرا خواندن زندگینامهی افراد موفق میتواند مفید باشد. حال میخواهم کمی راجع به شخص ایلان ماسک صحبت کنم. باید بگویم او فردیست که برایش آیندهی نسل بشر اهمیت فراوانی دارد و با تمام مشکلاتی که سر راهش پیش آمده است، تصمیم گرفته تا تمام سرمایهاش را در این راه بگذارد و در پی آن است که سیارهی مریخ را برای آیندهی گونهی انسان سکونتپذیر کند. این نکته زمانی ارزش بیشتری پیدا میکند که بدانیم او برای زمین هم ارزش زیادی قائل است و شرکت تسلاموتورز ماشینهای برقیای تولید میکند که هوا را آلوده نمیکنند و شرکت دیگرش یعنی سولارسیتی به تولید پنلهای خورشیدی میپردازد که از انرژی تابشی آن برای تولید برق استفاده میکنند. همهی اینها بدین معناست که ایلان فردیست که به انسان و محیط زیستش عشق میورزد و برای رسیدن به هدف مهاجرت انسان به سیارات دیگر که استیون هاوکینگ در آخرین کتابش، پاسخهای کوتاه به پرسشهای بزرگ(۱)، از آن بهعنوان راه نجات بشریت نام برده، تلاش میکند. در این کتاب که کاملترین زندگینامهی ایلان ماسک محسوب میشود (دلیل کامل بودن آن این است که او به اشلی ونس اجازهی دسترسی به افراد خانواده و بازدید از شرکتهایش را داده و خودش نیز ساعتها با او به گفتوگو پرداخته است) تمامی جزئیات زندگی ایلان را شرح میدهد و با خواندن این کتاب شما از نوجوانی با او همراه میشوید و با پیش رفتن با کتاب قدم به سالن اسپیساکس، پیپال، سولارسیتی و تسلا میگذارید و از اتفاقاتی که آنجا افتاده، اعم از شکستها، گفتوگوهای محرمانه، نحوهی برخورد با مسائل و اتفاقات پیشبینی نشده، کارشکنیها و اتفاقاتی که در جلساتشان افتاده باخبر میشوید. در نهایت میتوانم بگویم خواندن زندگینامهی ایلان ماسک بهاندازهی شخصیتش جذاب و پر از اتفاقات آموزنده و بعضاً عجیبوغریب است که برای خوانندهی علاقهمند لذت بیشتری را بههمراه دارد.
لازم به ذکر است توضیح دهم من در این کتاب در جاهایی که نیاز به توضیح بیشتری وجود داشته است پانویسهایی اضافه کردهام که امیدوارم به فهم آسانتر مطالب کمک کند.
در پایان جا دارد که از همسرم سپاس فراوانی داشته باشم که در طول این دوران، انگیزهام را برای بهثمر رساندن بخشی از اهداف ایلان ماسک، یعنی آشنایی و همراهی ساکنان کرهی زمین با ایدههایش و پیشروی در مسیری که به نجات زمین و بشریت ختم میشود، دو چندان کرد.
کتاب را به پسرانم، آراد و آروین و تمام همسالان آنها تقدیم کردهام زیرا که معتقدم ایجاد روحیهی تسلیمناپذیری و تلاش برای رسیدن به اهدافِ بهدرستی ترسیم شده، باید از دوران کودکی و نوجوانی در نهاد این آیندهسازان پایهریزی شود.
همچنین برادرم شایان که زحمت ویرایش کتاب را برعهده گرفت تا با نثری روانتر به دست شما برسد و دیگر برادرم شاهین که علیرغم دوری مسافت، با استفاده از فناوریهای نوین که فاصلهها را کوتاه کردهاند، مطالب و مستندات گرانبهایی به دستم رساند تا در این پروژه از آن بهره ببرم.
از مدیر انتشارات گوتنبرگ، آقای مهندس بابک کاشیچی نیز تشکری ویژه به جهت در اختیار قراردادن فرصتی برای نشر دانش روز دنیا دارم.
اما اکنون که در مسیر علاقهمندی به علم، کتاب و نشر آن قرار دارم، جز تشکر از پدر و مادر عزیزم که این راه را نشانم دادند و مسیر را برایم هموار کردند، سخنی برجا نمیماند.