سخن گفتن از رمانهای اسطورهای همانند رمانهای تاریخی، ترکیبی پارادوکسیکال به نظر میرسد؛ زیرا رمان، ژانر دنیای جدید و مختص جهاننگری انسان مدرن است؛ انسانی که به تناسب اتکا بر خردگرایی افراطی و تجربهمحوری، به طرد دنیای ماورای طبیعی و مافوق بشری روی آورده است. رمان اسطورهای ــ که حاصل انعکاس اسطوره در روساخت و ژرفساخت رمان است ــ پاسخگوی سؤالاتی است که همواره به دنبال کشف رابطهی فرهنگ شفاهی و نظام زیباشناختی و معناپردازی اسطورهها با گفتمانهای امروزی در عرصهی داستانهاست و تحلیل رمان اسطورهای نشان میدهد که چگونه اسطوره در رمان بازنمایی میشود و چگونه و چرا رمان، اسطوره را تكيهگاه پردازش معنا و پيام خود میكند.