پرسش از هنر بودنِ هنر يا همان ماهيتِ هنر که آرتور دانتو، در کتاب حاضر مطرح میکند، در واقع همان پرسشی است که نخستينبار افلاطون در محاورهی جمهوری با ارائهی تعريفی از هنر درصدد پاسخگويی به آن برآمد. بنابراين، طرح اين پرسشِ بنيادين و پيچيده فینفسه از حيث موضوع تازگی ندارد، منتها وجه نوين و قابلتوجه اين کتاب، رويکرد منحصر به فرد دانتو نسبت به اين پرسش از طريق ارايهی تعريفی جامع از اثر هنری به «معنای مجسّم»، آنهم با بهرهگيری از آرای فيلسوفانی نظير دکارت، کانت و هگل و آثار هنرمندانی همچون ميکلآنژ و پوسن تا دوشان و وارهول است. اين اثر بهعنوان آخرين نوشتهی اين مورخ هنر و نظريهپرداز آمريکايی، که بهواقع ثمرهی دههها عشق ژرف او به هنر بهمعنای عام آن و عصارهی سالها تأملات درخشان وی در زمينهی هنر معاصر است، در عين الهامبخش بودنش برای بسياری از متفکران و دوستداران هنر معاصر، بسياری از سوءفهمهای رايج درباب هنر معاصر را تقليل داده است.