در زمانهای قدیم، زمانی فرا رسید که مردم بسیار گناهکار و پلید شده و خداوند را بسیار ناخشنود ساخته بودند. در این میان تنها عدهای اندک خداوند را میپرستیدند. حضرت نوح (ع) یکی از آنها بود. خداوند نوح را بر پیامبری برگزید و به وی امر فرمود که یک کشتی بسازد و خود و خانوادهاش بر آن سوار شوند. به علاوه از هر حیوان یک جفت، نر و ماده، با خود سوار کشتی کند، زیرا به زودی طوفان و سیلی عظیم فرستاده خواهد شد که تمام موجودات روی زمین را هلاک خواهد کرد به جز آن کسانی که به دعوت او ایمان آورده و با او سوار بر کشتی شوند. نوح فرمان خداوند را اطاعت کرد. هنگامی که کار ساختن کشتی تمام شد خداوند به نوح فرمان داد که تمام کسانی که ایمان آوردهاند به جز یکی از پسرهایش، که کافر شده بود، و نیز حیوانات وارد کشتی شوند، آنگاه در کشتی به فرمان خداوند بسته شد. پس از هفت روز باران و طوفان بسیار شدیدی شروع شد به طوری که آب تمام سطح زمین حتی کوهها را پوشاند و تمام کفار را هلاک نمود. سپس خداوند بادها را مامور خشک کردن دریاها نمود. پس از آن که نوح با فرستادن کبوتران از خشک شدن و امن بودن زمین اطمینان یافت، در کشتی را به دستور خداوند باز نمود و تمامی ساکنان کشتی و حیوانات از آن پیاده شده و زندگی جدیدی را از سر گرفتند. نوح به عبادت و دعا و نماز مشغول شد. خداوند نیز رنگینکمانی به نشانۀ پایان طوفان در آسمان ظاهر نمود.